گروه تاریخ مشرق- مدتها پس از حمله مغول به ایران آشوب و نا آرامی در
سرتاسرکشور ادامه داشت اما هنگامی که صفویان زمام حکومت را به دست گرفتند
باردیگرآرامش مستقرگشت. این رویه بیش از دو قرن ادامه یافت ولی با انقراض صفویان
توسط افاغنه تمامی نقاط قلمرو ایشان دچار اغتشاش شد و هریک از امیران محلی مستقلا
اعمال قدرت نمودند . هرچند کمی بعد نادرشاه افشار با نبوغ نظامی خود اوضاع را تاحدودی
آرام ساخت اما اصلاحات وی نیز به دلیل
استبدادش و عدم توجه به سایر امور حکومتی
با مرگش بی نتیجه باقی ماند .
با قتل نادر بار دیگر كشمكش سراسر قلمروش را در
برگرفت به طوريكه هر يك از سرداران و حكام محلی در مناطق مختلف ادعاي استقلال
نمودند . از جمله آزادخان كه در آذربايجان دولت مقتدري برپا کرده بود. در مركز
ايران نیز كريمخان ابوالفتح خان و علي
مردان خان اتحادي تشكيل دادند و يكي از بازماندگان صفوي به نام اسماعيل سوم را به
شاهي برگزيدند. کمی بعد ميان ايشان نیز اختلاف
درگرفت و ابوالفتح توسط عليمردان به قتل رسيد. در این هنگام كريمخان که به
سرزمين پدری خویش ملاير بازگشته بود به مقابله او شتافت ودر نهايت به قتلش رساند.
در ادامه شهرهای اصفهان و شيراز بوسيله خان فتح شدند و عشاير نيز اطاعت از او را
پذيرفتند.
طولی نکشید که آزادخان هم شكست خورد و آذربایجان به تصرف خان زند در آمد. نبرد اين دو بارها ادامه يافت امّا با شكست آزادخان از خان قاجار او به كريم خان پناه آورد. در این میان محمد حسن خان قاجار در استرآباد مدعي سلطنت گرديد و به همراه قبايل قاجار به سوي شيراز لشكر كشيد. او اصفهان را تصرف کرد ولي به علّت استحكام برج و بارو پايتخت كه توسط خان زند برپا شده بود كاري از پيش نبرد. سرانجام به دلیل محاصره طولاني شهر و كمبود آذوقه قاجارها به استرآباد بازگشتند. اين بار كريمخان با تمام قوا به سوي شمال حمله برد.
پس از نبرد طرفین در بهشهر محمد حسن خان گريخت اما توسط عدهي از قاجارهاي دولو به قتل رسيد. با این همه به دستور خان زند پیکرش با احترام به خاك سپرده شد. در ادامه خان شورش حاكم يزد را نیز در هم كوبيد و شاه اسماعيل سوم را تا پايان عمرش در قلعه آباده با تمام امكانات رفاهي كامل تحت نظر قرار داد. از طرفي حسين قلي خان پسر خان مقتول قاجار مورد مرحمت او واقع شد و به حكومت سمنان منصوب گشت . با این همه به دلیل ظلم وستم فراوان وی شورشي عظيم بوقوع پیوست كه در طي آن دولوها قتل عام شدند.
شقاوت حسین قلی خان به حدی بودکه با آتش زدن روستاها به جهانسوز شهرت يافت. با اين رويداد سپاه زند به منطقه اعزام گرديد و سپاه خان قاجار را متفرق ساخت . سرانجام وی نیزتوسط غلامانش به قتل رسيد. کمی بعد در جنوب مير مهنا آشوب گستردهاي براه انداخت در نتيجه خان زند با سركوب ياغيان خوزستان به سوي او شتافت و از ورود هر گونه كمك و آذوقه به خارك جلوگيري نمود. فشارها براو به حدي افزايش يافت كه از سوي امرايش مورد تهديد قرارگرفت در نتيجه ميرمهنا از خارك به بصره گريخت و درآنجا بدست عمال عثماني كشته شد. درطی این نبرد قواي دريايي انگلستان پیمانی در رابطه با همکاری ايشان در جنگ با دولت ايران منعقد كرده بود امّا از انجام تعهداتشان خودداري نمود كه با اين عمل خان زند را بشدت رنجاندند.
در اواخر حكمراني كريمخان، به علّت بدرفتاري حكام منطقه با ايرانيان و عدم حمايت ايشان براي عبور قواي ايران جهت سركوب امامان عمان برادرش صادق خان به سوی بصره يورش برد. او با زحمات بسيار اين شهر را تصرف كرد و بر راه تجارت دريايي عثماني مسلط گرديد. با اين همه جنگ با دولت عمان به دليل بيكفايتي زكيخان و نبود نيروي دريايي كارآمد ناتمام ماند.
اما آنچه که از اقدامات نظامی کریم خان حائز اهمیت تر است تلاش وی در مدت فرمانروايیش برای بهبودی اوضاع اقتصادی و اجتماعی مردم می باشد . وی شهر شيراز را به يك مركز تجاري، فرهنگي و علمي مبدل ساخت و بار ديگر با برقراري آرامش در ايران امنيت راهها را برقرار نمود. وی بناهاي باشکوهی همچون ارگ، مسجد، حمام و بازار بزرگ وكيل را احداث کرد و براي اداره امور حكومتي از خاندانهاي ديواني كهن و مجرب بهره برد. او هر گونه ظلم و ستم را تحمل نمينمود و مخالفان اين سياست را بشدت مورد مواخذه قرار ميداد. كريمخان فردي رئوف و مهربان بود به همین جهت كساني را كه ضدش شورش ميكردند مورد عفو قرار می داد و حتي به حكومت نواحي مختلف منصوب ميساخت. وی حتی به خاطر خصلت غيرتجملي بر خویشتن لقب وكيل الدوله (وكيلالرعايا) نهاد و از پذيرفتن عنوان شاه امتناع كرد. خان شيعه مذهب بود به همین جهت برای برقرار ساختن مراسم عزاداري و اعیاد اقدامات بسیاری انجام داد . علاوه بر اینها خان زند براي آرامش مردم دستور كاهش مالياتها و حمايت از رعايا را نیز صادر نمود. سرانجام كريم خان پس از حكومتي همراه با اقتدار و جوانمردی در سال 1193 هـ ق درگذشت . با مرگ او بازماندگان قاجار از دربار گريختند و از طرف ديگر سرداران زنديه و بزرگان به نبرد با يكديگر مشغول شدند.
محمدخدایی
×منابع:
تاريخ تحولات سیاسی اجتماعی ايران در دوره افشاريه و زنديه ، رضا شعبانی
تاریخ عصر زندیه ، غلامرضا ورهرام
رستم التواریخ ، میرزا هاشم رستم الحکما
مجمع التواریخ ، میرزا خلیل مرعشی
تاریخ گیتی گشا ، میرزا محمد موسوی نامی
تاريخ فرهنگ تمدن ايران در دوره افشاريه و زنديه ،عباس قدیانی
تاریخ ایران دوران افشار ، زند و قاجارکمبریج ، پیر آوری و دیگر مولفان